مدتی قبل که با یکی از همکاران در مسیر برگشت به خانه هم مسیر شده بودیم و از قضا هم تازه به تیم اضافه شد نکته ای عنوان شد که بارها در این سال ها از من سوال شده بود و ترجیح دادم پاسخ این سوال را به طور جامع از دیدگاه خودم بدم.
به طور شفاف و مشخص سوال یا دغدغه این بود :
نفرات تیم یا سازمان اذعان دارند که اسکرام موجب فشار و یا بار اضافه روی تیم توسعه می باشد و جلسات زیاد وقتمان را می گیرد.
در لحظه اول این سوال من را خیلی شگفت زده می کرد و به خودم می گفتم جدا؟؟ من این طور فکر نمی کنم.
طبق چارچوب اسکرام ، تیم توسعه روزانه به یک جلسه پانزده دقیقه ای نیاز دارد. اگر طول اسپرینت هم دو هفته ای باشد یک روز کامل برای اول و آخر اسپرینت نیاز خواهد بود . به نظر نمی رسد Overhead زیادی داشته باشدیا اصظلاحا سنگین باشد. با این حال، با بررسی که انجام دادم متوجه شدم 4 دلیل مهم و اساسی وجود دارد که موجب به وجود آمدن این تصور در برخی از نفرات شده است.
1- پذیرش اسکرام :
ممکن است از اعضای تیم یا سازمان از مورد دیگری ناراضی بوده و معترض باشند. این چنین نظراتی میتواند نشانه پذیرش اسکرام باشد که خارج از تیم ها شروع شده است. در واقع بدین گونه است که چون سازمان تصمیم بر اجرای اسکرام گرفته است و اقدام دستوری ازبالا به پایین بوده است می توان گفت یک تمایل طبیعی بر مخالفت با این اقدامات می باشد بنابراین نا خواسته به اعتراضات و انتقادات این چنینی رو آورده شده است. در صورتی که به صورت استاندارد تیم خودش تصمیم می گیرد که از چه متد یا چارچوبی استفاده نماید تا بیشترین خلق ارزش را همراه داشته باشد و حتی اگر نداند هم با چند روند می تواند بدین بلوغ و تصمیم برسد. ( در صورت شفاف شدن و مسجل شدن منطق اجرای متد می توان با صحبت ها نسبت به تصمیم گرفته شده توضیح داد و تشریح نمود ).
2-فرهنگ اجایل و چرخه تکراری :
این امکان وجود دارد که اسکرام برای اشخاصی که تجربه بالایی در خصوص توسعه افزایشی یا تکراری نداشته اند و به طور معمول از فرآیند یا اصولی پیروی ننموده اند یا کمتر پیروی کرده اند دارای سربار یا کار اضافه باشد. با این حال خود بنده به شخصه برای ارائه محصولات به صورت مداوم و بازخورد دائم و پیوسته و همچنین صرف هزینه یا سربار کمتر از اسکرام تردید دارم.
مورد اضافی وجود ندارد تا بتوان از اسکرام حذف نمود تا هزینه یا فشار اضافی را کم کرد. بنابراین این هم دلیل دیگری برای دغدغه مطرح شده بود و نشان از عدم تجربه و دیدگاه در اجرای چرخه های تکرار می شد و این طور به نظر اشخاص می آید که هر دو هفته یا نهایتا یک ماهه یکسری جلسات یا فعالیت های تکراری دارند که به نظرشان نیاز نیست.
3-عدم درک درست اسکرام :
افرادی که معتقد هستند اسکرام کار اضافه یا سربار می باشد ممکن است درک درست و صحیحی از اسکرام نداشته باشند. آنها به کارهای جدیدی ( جلسات دیلی اسکرام ، برنامه ریزی اسپرینت ، بازبینی اسپرینت و … ) که انجام می دهند نگاه می کنند . آنها ممکن است هنوز مزایایی را که از اسکرام می توانند به دست آورند مانند دیده شدن مشکلات ، به مشکلات نزدیک شدن و انتخاب روش صحیح و امتحان نمودن آن و گرفتن بازخور از تلاشی که انجام داده اند ، ارتباط نزدیکتر و بهتر با مشتریان و هم تیمی ها و … را نبینند.
بنابراین عدم درک درست یا همان چرایی استفاده از اسکرام یکی از کلیدی ترین نکاتی است که موجب دیدگاه اشتباه و نارضایتی اعضای تیم می شود.باید به اشخاص توضیح داد که اسکرام حلال مشکلات قطعا نخواهد بود و مشکلات شما را حل نخواهد کرد بلکه کاری که اسکرام انجام خواهد داد این است که به شفاف سازی مشکلات کمک می کند تا اعضای تیم بتوانند راه حل های خلاقانه ای ارائه دهند.
4- مشکل پیاده سازی اسکرام :
به عنوان یک چارچوب، خود اسکرام واقعاً کار زیادی انجام نمی دهد. صرفاً روی «چیزی» تمرکز میکند و «چگونه» را به توانایی خود سازمان دهی تیم اسکرام واگذار میکند.
یک مثال:
هدف از اسکرام روزانه بررسی پیشرفت به سمت هدف اسپرینت و تطبیق بک لاگ اسپرینت در صورت لزوم، تنظیم کار برنامه ریزی شده آتی است. اینکه چگونه یک Daily Scrum موثر انجام دهید به توسعه دهندگان بستگی دارد زیرا آنها کسانی هستند که باید مالکیت این رویداد را بر عهده بگیرند.
اگر کمی جامع بنگریم، خواهیم دید که چارچوب اسکرام متشکل از مسئولیتپذیریهای مختلفی است که هر کدام نقش حیاتی در ارائه ارزش در یک محیط پیچیده دارند.
چارچوب اسکرام به طور هدفمند ناقص است و فقط قسمت های مورد نیاز برای اجرای نظریه اسکرام را تعریف می کند. اسکرام بر اساس هوش جمعی افرادی که از آن استفاده می کنند ساخته شده است. قوانین اسکرام به جای ارائه دستورالعمل های دقیق به افراد، روابط و تعاملات آنها را هدایت می کند.
بنابراین به جز درک صحیح از اسکرام نکته دیگر نحوه پیاده سازی آن می باشد که علاوه بر رفع نقص درک اسکرام باید در پیاده سازی آن دقت نمود و نباید شرایط طوری پیش رود تا اعضا احساس سنگینی داشته باشند.
حرف آخر :
اگر اسکرام بیش از حد سنگین به نظر می رسد یا گویی سربار زیادی دارد، احتمالاً اشتباه انجام شده است. من در ابتدا به شدت دنبال فرآیندی بودم که بتوان ارتباطات موثر و بیشتر برقرار کرد و در لحظه بتوان تصمیم و تغییر جهت داد و خیلی هم پیچیده نباشد.
Scrum برای من جذاب بود زیرا سبک وزن بود، نیازهای مدیریتی کم بود .به نظرم این ویژگیها با شکایت از سنگینی یا بار اضافی بالا همخوانی ندارند. یک اسکرام مستر زیرک این نظرات را به عنوان یک سیگنال هشدار می شنود و برای تعیین منبع واقعی مشکل تحقیق می کند.
دیدگاهتان را بنویسید